سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ذره ای از تکبّر به درون دل کسی راه نیافت، مگر آنکه به همان اندازه از خردش کم شد؛ اندک باشد یا بسیار . [امام باقر علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
بخشی[212]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
دیـــــــار عـــــــاشـقـــــان سروده های مذهبی منتظر بچه مرشد! هم نفس السلام علیک یا فاطمه الزهرا.. نشریه حضور أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون آقاشیر سفیر دوستی .: شهر عشق :. منطقه آزاد «نجوای شبانه» سیاه مشق های میم.صاد محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI فالوده یزدی نهِ/ دی/ هشتاد و هشت ولایت دات کام ایـــــــران آزاد روزهای عاشقی یک سیب راهی به سوی اینده محب پیامک 590 میم مثل مغنیه پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان حضـــور آسمان سرخ سه ثانیه سکوت طعم مهربانی دهاتی دکتر علی حاجی ستوده شوق پرواز کشکول fazestan تنها مدیا ای آر یکی بود هنوزهم هست آقا جون آجرک الله... موعود 1377 تنهایی من به نام خدا سایه صفاسیتی دکتر علی حاجی ستوده عماریون شیعه ها می گویند بهار با تو می آید مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا(س) آسمان آبی دفتر مقام معظم رهبری دانشنامه موضوعی قرآن التفاسیر منجی موعود طلبه ی مریخی عترت پارس قرآن رائحه علم گردان سایبری عمار

ساخت کد صوتی آنلاین

همیشه نوش‌دارو باشید، نه نمک‌پاش زخم مردم
یک روز یحیی بن معاذ در مجلس درس نشسته و عده‌ای از یاران و شاگردانش به دور او جمع بودند، در این موقع یحیی‌بن معاذ شروع به سخن کرد و گفت: «بهره و استفاده شخص مؤمن از شما باید در سه چیز باشد:
اول: اگر نمی‌توانی فایده و نفعی به او برسانی، به وی ضرر و زیانی نرسانی.
دوم: اگر نمی‌توانی شاد و خوشحالش کنی، او را غمگین و محزون نکنی.
سوم: اگر از او به حق تعریف و تمجید نمی‌کنی، وی را نکوهش و سرزنش‌ننمایی.
پس این سه فایده حقی است بر عهده شما که باید نسبت به خواهر و برادر مسلمان و مؤمن خود رعایت نموده، به‌جا آورید».
بابا طاهر عریان می‌گوید:
 تو که نوشم نئی، نیشم چرایی
تو که یارم نئی، پیشم چرائی
تو که مرهم نئی، ریش دلم را
نمک پاش دل ریشم چرایی


90/3/6::: 10:54 ع
نظر()
  
  

قرآن
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، برای شما حلال نیست که از زنان به زور ارث ببرید و آنان را زیر فشار مگذارید تا بخشی از آنچه را به آنان داده‌اید، باز گیرید، مگر آن که مرتکب زشتکاری آشکاری شوند و با آنها به شایستگی رفتار کنید و اگر از آنان خوشتان نیامد، پس چه بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و خدا در آن، مصلحت فراوانن قرار می‌دهد.
پیامبر‌اکرم‌(ص): هر کس به زنی آزار برساند تا آن زن با بخشیدن مهریه‌اش، جان خود را از او بخرد، خدای تعالی برای آن مرد، به کیفری کمتر از آتشف رضایت نداده است، چرا که خداوند متعال برای زن، همان گونه به خشم می‌آید که به خاطر یتیم.
کتک زدن
پیامبر خدا (ص): هر مردی که به زنش سیلی بزند، خداوند به مالک - نگهبان دوزخ- دستور می‌دهد که در آتش جهنم، هفتاد سیلی بر گونه او بزند، و هر مردی از شما بر موی زنی مسلمان و نامحرم دست نهد، میخ‌هایی از آتش، در کف دست او می‌کوبد.
بداخلاقی
امام علی(ع): کسی که بد اخلاق است، خوانده اش از او خسته می‌شوند.
بخل
پیامبر خدا(ص): بدترین مردم کسی است که بر خانواده‌اش تنگ بگیرد.
تنوع طلبی در ازدواج
پیامبر خدا (ص): زنان را طلاق ندهید، مگر از روی دلیل و [نه بلهوسی] چرا که خداوند مردان و زنان تنوع‌طلب را دوست ندارد.
غیرت‌ورزی نابجا
پیامبر خدا(ص) فرمودند: یک غیرت است که خدا دوست دارد و یک غیرت است که خدا دشمن می‌دارد. غیرتی که خدا دوستش دارد غیرت ورزی نابجاست و غیرتی که خدا دشمن می‌دارد، غیرتی است که ریبه‌ای در کار نباشد.
امام علی‌(ع): فرمودند:‌از غیرت وریدن بیجا [نسبت به زنان] بپرهیز که آن، زن سالم را بیماری و [نادرستی] می‌کشاند و پاک‌دامن را به اندیشه گناه.1

1-محمد، محمدی ری‌شهری، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، مترجم، حمیدرضا شیخی، قم، نشر دارالحدیث، صص439-449


90/3/6::: 11:22 ص
نظر()
  
  

آزار دادن شوهر
پیامبر‌خدا‌(ص) فرمودند: هر کس زنی دارد که او (مرد) را آزار می‌دهد، خداوند، نه نماز آن زن را می‌پذیرد و نه هیچ کار نیک او را، هر چند همه عمر، روزه بگیرد، مگر این‌که به شوهرش کمک کند و او را خشنود سازد... برای مرد نیز اگر زن‌ِ خود را آزار بدهد و به او ستم کند، همانند این گناه و عذاب، وجود دارد.

عصبانی کردن شوهر

پیامبر خدا(ص) فرمودند:‌وای به حال زنی که شوهرش را به خشم آورد! و خوشا به حال زنی که شوهرش از او راضی است!
ناسپاسی
پیامبر خدا(ص) فرمودند:‌ هر زنی که از شوهرش بی‌نیاز نیست و با این حال،‌از او سپاس‌گزاری نمی‌کند، خداوند در روز قیامت، به او نظر لطف نمی‌کند.
مکلف کردن شوهر به آنچه در توان او نیست
پیامبر خدا(ص) فرمودند: هر کس زنی داشته باشد که آن زن، با او ناسازگاری کند و به آنچه خداوند متعال، روزی مرد کرده است قانع نباشد و بر شوهر خود سخت بگیرد و آنچه را در توان او نیست، بر وی تحمیل کند، خداوند، از آن زن، هیچ کار نیکی که نگهدار او از آتش باشد،‌نمی‌پذیرد و تا زمانی که چنین است، خداند بر او خشمگین است.
پیامبر خدا(ص) فرمودند: بر زن روا نیست که شوهرش را بیش از توانش تکلیف کند،‌و یا از او نزد احدی از آفریدگان خداوند گله و شکایت کند، خواه، خودی باشد یا بیگانه.
منت نهادن بر شوهر
پیامبر خدا(ص) فرمودند: اگر همه طلا و نقره‌های روی زمین را زن، به خانه شوهرش ببرد، سپس روزی از روزها بر سر او بزند و بگوید: «تو کیستی؟»‌این دارایی، مال من است»، اعمالش بر باد می‌رود، اگرچه از عابدترین مردمان باشد، مگر آن که توبه کند و از سخنش برگردد و از شوهرش پوزش بخواهد.
زود قضاوت نکنید. انشاء‌الله به آسیب‌های خانواده از سوی مرد نیز پرداخته خواهد شد.

ادامه دارد......................


90/2/29::: 8:44 ع
نظر()
  
  

مولای منمناجات با خدا

بخشش پی در پی تو شکر کردن را از یادم برده
فیض مداومت از شمارش نعمت‌هایت عاجزم کرده
عنایت بدون انقطاعت از ذکر حمدت بازم داشته
نعمت‌های سرشار و احسانت وامانده‌ام کرده
زبانم از بیان این هم ضعیف است
فهم من از درک این همه کوتاه است
ای رئوف و ای رحیم ای عظیم و ای کری
دستم بگیر

مناجات شاکرین امام سجاد(ع)


  
  

سلاح امام مهدى(ع)
سلاح مهدى(ع), کلاهخـود و زره و شمشیـر ذوالفقـار پیـامبــــر(ص) است.(5) امام صادق(ع) داشتـن سلاحهاى باقى مانده از رسول الله را از نشانه هاى امامت مـى دانـد. حارثه بـن المغیره نصرى گـوید
به حضرت امام صادق(ع) عرض کردم امام به چه چیز شناخته مى شود؟ فرمود به سکینه و وقار. عرض کردم و دیگر به چه چیز؟ حضرت فرمـودند: او را به وسیله شناختـن حلال و حرام مى شناسـى و به نیاز مردم به او و بـى نیازى او از مـردم و همچنیـن سلاح پیامبـر نزد اواست.(6)

پرچم امام مهدى(ع)
پرچـم پرافتخار پیامبر(ص) ـ که جبرئیل در روز بـدر براى پیامبر آورد و با به اهتزاز درآمـدنـش مسلمانان پیروز شـدنـد.ـ همـراه مهدى(ع) خواهد بود. على(ع) نیز در بصره ایـن پرچم را به اهتزاز در آورد و چشـم فتنه را کـور کرد. مـومنان اصرار ورزیدند, حضرت پرچم را در صفین نیز باز کند, ولى نپذیرفت و فرمود ایـن پرچمى است که بعد از مـن کسى جز حضرت قائمـ صلـوات الله علیه ـ آن را به اهتزاز درنمىآورد.(7) امام صادق(ع) درباره ماهیت و جنس ایـن پرچم فرمود به خدا سوگند, ایـن پرچـم هرگز از جنس پنبه و کتان و ابـریشـم نیست. ابـو بصیـر پـرسیـد
پس از چیست؟ امـام فرمـودند:
از بـرگهاى بهشت است که جبـــرئیل آن را آورد و پیامبر در روز بـدر بـرافراشت. سپـس جمع کرد و به دست علـى داد. ایـن پرچـم همچنان نزد علـى بـود تا در روزجمل آن را باز کرد و خـداوند فتح و پیروزى برایـش آورد. آنگاه آن را جمع کرده, کنار گذاشت و اکنـون نزدماست و تا قیام قائم کسـى آن را باز نخـواهد کـرد.(8) امـام سجـاد(ع) به ابـوخـالـد کـابلـى فـرمود
گویا مى بینـم صاحب شما بربلندى نجف در پشت کـوفه قرار گرفته... در حالـى که پرچـم رسول الله را بـرافراشته و آن را به سـوى هیچ گـروهـى نمـى بـرد مگـر آنکه خـداونـد نـابـودشـان مـى سـازد.(9)یااباصالح المهدی

ذخایر امام مهدى(ع)

تمام آثار پیامبـران و سفراى الهى از آدم تا خاتـم نزد مهدى(ع) است که در مـوقع ظهور هـم با خـود مـىآورد. مهمتـرین ایـن آثار عبارت است از:
1ـ عصاى موسى
امام باقـر(ع) فـرمود
عصاى مـوسى, پیـش از آنکه در دست مـوسـى باشد, عصاى آدم بود. سپس به شعیب و بعد به موسى بـن عمران رسید و اکنـون ایـن عصا نزدماست. رنگ ایـن عصـا همچنان سبز است و به همان شکل اول خود باقى است. اگر از آن بپرسى, پاسخ مى دهد. ایـن عصا بـراى قائم ما ذخیـره گـردیـده است. او بـا عصـا همان کارى مـى کنـد که مـوسـى انجـام داد....(10)

2 ـ حجر موسى
سنگـى که حضرت مـوسـى برآن زد و چشمه هاى آب از آن روان شد, نزد امـام مهدى(ع) است. وقتـى حضـرت اراده کـوفه مـى کنـد, یکــى از یـاورانـش فـریـاد مـى زنـد

هیچ کـس آب و غذا بـر ندارد. آنگاه حجر مـوسـى بـن عمران را بـر شتـر مـى نهنـد و همراه خـود مى بـرند. در هیچ منزلـى فرود نمـىآینـد, مگر آنکه چشمه اى از آن سنگ روان مى شود. گرسنگان, بـى نیاز و تشنگان, سیراب مـى شـوند... .(11)
3- تابوت سکینه
ایـن تابوت از زمان حضرت مـوسـى نزد پیامبران بنى اسرائیل بـود. امام صادق(ع) درباره آن فرمود ایـن همان صندوقى است که خداوند براى مادر مـوسى فرستاد تا نوزادش را در آن قرار دهد و در دریا رها کند... . حضرت موسى در پایان عمر, الـواح و زره و همه آثار نبـوتـش را در آن قـرار داد.(12) به گفته بـرخـى از محققان
تمثالهاى پیامبران خدا در این تابوت جاى داشت. بنى اسرائیل ایـن تابـوت را در جنگها باخود حمل مى کردند و در پرتـو آن پیروزى به دست مىآوردند.(13) قائم آل محمد(ص) هنگام ظهور و رفتـن به سـوى بیت المقدس, آن تابـوت را همراه خاتـم سلیمان و الـواح موسى(ع) بیرون مىآورد.(14) در برخى از احادیث از تابوت آدم نیز سخـن به میان آمده است. ایـن تابوت در دریاچه طبریه براى حضرت بقیه الله محفـوظ مانـده است و حضرت هنگام ظهور آن را بیرون مـىآورد.(15)
برای دیدن بقیه متن لطفا به ادامه مطلب بروید.

ادامه مطلب...

90/2/25::: 9:54 ع
نظر()
  

اول پدرت را راضی کن
جناب شیخ رجبعلی خیاط گاه به بعضی از افراد اجازه حضوره در جلسه‌های خود را نمی‌داد و یا شرطی برای آن می‌گذاشت. یکی از ارادتمندانِ شیخ که قریب بیست سال با ایشان بود آغاز ارتباط خود با شیخ را این‌گونه تعریف می‌کند: در آغاز هر چه تلاش می‌کردم که به محضر او راه پیدا کنم اجازه نمی‌داد تا این‌که یک روز در مسجد جامع ایشان را دیدم، پس از سلام و احوال‌پرسی گفتم: چرا مرا در جلسات خود راه نمی‌دهید؟فرمودند:‌ «اوّل پدر را از خود راضی کن بعد با شما صحبت می‌کنم.»شب به منزل رفتم و به دست و پای پدرم افتادم و با اصرار و التماس از او خواستم که مرا ببخشد. پدرم که از این صحنه شگفت‌زده شده بود پرسید: چه شده؟گفتم: شما کار نداشته باشید، من نفهمیدم، مرا ببخشید و... بالاخره پدرم را از خود راضی کردم. فردا صبح به منزل جناب شیخ رفتم، تا مرا دید فرمود:‌ بارک‌الله! خوب آمدی، حالا پهلوی من بنشین»از آن زمان که بعد از جنگ جهانی دوم بود تا موقع فوت، با ایشان بودم»[1]

سایه عرش
حضرت موسی(ع) مشغول مناجات و راز و نیاز با خدا بود که در این حال مردی را در سایه عرش الهی دید که بر اثر عظمت مقام زیرِ سایه عرش بود. حضرت از خدا سؤال کرد: «بارالها! کیست که سایه عرش تو بر او افکنده شده و او مشمول این نعمت عُظمی شده است؟»
خداوند در پاسخ به او فرمود: این مرد دارای دو خصلت بود: 1- نسبت به پدر و مادرش نیکی می کرد. 2- سخن چین نبوده و به این عنوان بین مردم راه نمی‌رفت. آری! او به خاطر دو خصلت به این مقام ارجمند نایل شده است.[2]
[1]
- کیمیای محبت، ص134.[2] - محمدباقر، مجلسی، ج1، ص66.
پدر


90/2/24::: 8:55 ع
نظر()
  
  

مذمت زشت خویی
یکی از عواملی که باعث سخت خارج شدن روح می شود و عذاب قبر را به همراه دارد زشت خویی است. این خصلت خیلی خطرناک است. حتی گفته اگر انسان خیلی زشت خو باشد، پس از مرگ هم روح انسان به شکل همان خصلتی که داشت مبدل می‌شود، مثلا اگر در دنیا برخوردش با مردم مانند سگ بوده پس از مرگ به شکل سگ در می‌آید یا مار یا عقرب یا... آنگاه اگر مردم چشم برزخی داشته باشند می بینند که سگی یا مار و عقربی در بالای تختة تابوت به طرف قبرستان می‌رود.[1]
در کتاب برزخ آیت‌الله شهید دستغیب از صاحب فضیلت و تقوی دکتر محمد احسان مقیم کربلا نقل نموده که روزی جنازه‌ای را دیدم که جمعی او را برای تبرک و زیارت به حرم مطهر حضرت سیدالشهداء(ع) می‌برند. من هم با مشییّعین رفتم. ناگاه دیدم روی تابوت سگی سیاه و وحشتناکی نشسته. متحیّر شدم. برای آنکه بدانم آیا دیگران هم می‌بینند یا تنها من می‌بینم، از شخصی که طرف راست من حرکت می‌کرد پرسیدم: پارچه‌ای که روی جنازه است چیست؟ گفت: شال کشمیری است. گفتم:‌روی آن چیز دیگری می‌بینی؟ گفت: «نه»، همین سؤال را از طرف چپم نمودم و همان جواب را شنیدم. دانستم که جز من کسی دیگری نمی‌بیند. تا در صحن رسیدیم. ناگاه دیدم سگ از جنازه جدا شد. وقتی جنازه را از حرم بیرون کردند، باز دیدم که سگ پیدا  شد و بر جنازه سوار
شد. همراهش به قبرستان رفتم تا ببینم چه می‌شود. تا وقتی میت را دفن کردند، و آن سگ هم در قبر از نظرم محو گردید.[2]

فشار قبر



[1] - محمدناصر، فاضلی، طریق خودسازی، قم، زائر، 1384، ص368.

[2] - همان، ص368.


90/2/22::: 10:6 ع
نظر()
  

عشق و نماز
عابدی در حال نماز بود، مجنون از کنار او عبور نمود و متوجه عابد نشد. عابد پرسید:
ای مجنون! مگر مرا ندیدی و بی توجه از کنارم گذشتی و سلام نکردی؟ مجنون جواب داد: خاک بر سرت عابد. من عاشق دختری «لیلی» هستم و غیر او هیچ نمی‌بینم و نمی‌شنوم. تو ادعا می‌کنی عاشق خدایی و مرا می بینی و از چون و چرا می‌پرسی؟! عاشق خدا غیر خدا چیزی نمی‌بیند، ما هم اگر عاشق واقعی باشیم اصلا عبادتمان قضا نمی‌شود.(موسوی باروق، علی، گنجینه مبلغین، 1388، ص160)

عشق به نماز


90/2/21::: 3:57 ع
نظر()
  
  

چرا در نماز به صورت دست بسته نمی ایستیم؟!
سؤال: چرا ما مثل اهل سنّت دست بسته در نماز نمی ایستیم؟
جواب: حضرت رسول (ص) قطعا در نماز چنین نمی کردند، مالک نیز که یکی از ائمه ی چهاردست بسته نماز خواندنگانه ی اهل تسنن است، دست باز نماز می خواند.
سؤال: پس چرا بقیه ی فرق اسلامی دست بسته نماز می خوانند؟
جواب: هنگامی که اسرای ایرانی را نزد خلیفه ی ثانی بردند، وی دید آنها در برابر او دست بسته ایستاده اند، گفت: این کار در برابر خدا سزاوارتر است، لذا دستور داد در نماز تکتّف کنند و دست بسته نماز بخوانند.1


1-محمدحسین، رخشاد، در محضر آیت الله بهجت، قم، مؤسسه فرهنگی سماء، 1383، ص114.


  
  

شبی در محفلی ذکر علی(ع) بودحب علی(ع)
شنیدم عارفی فرزانه فرمود
اگر آتش به زیر پوست داری

نسوزی گر علی را دوست داری.

 



  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ میلاد رضا(ع) طلیعه نوروز است/ بر ملت ما مبارک و پیروز است/ روزیکه تجلی خدا چون خورشید/ از دامن نجمه سر زند امروز است
+ آخه دوست بزرگواری که درخواست دوستی می دی شما نمی بینی محتوای وبلاگ طرفت چی؟ حالا خوبه من وبایی که درخواست می دن رو اول یک باز بینی می کنم، بعضی وبلاگا لوگوی خوبی داره اما وقتی واردش می شی همش عشق و عاشقی و تصاویر... واقعا که جای خجالت داره.
+ بس که پنهان گشته گل در زیر دامان بقیع/بوى گل مى‏آید از چاک گریبان بقیع/مرغ شب در سوگ گل‎هایى‏که بر این خاک ‏ریخت/از سر شب تا سحر، باشد غزل‎خوان بقیع.


+ چشم من و امر ولی/ جان من و سید علی/


+ جانم فدای رهبرم سیدعلی خامنه ای


+ رسول خدا(ص)‏فرمود: نزدیک ترین شخص به من در فردای قیامت کسی است که صلوات بیشتری بر من فرستاده باشد.


+ به احترام شب قدر و روی ماه علی/ به پاس حرمت روز غدیر مهدی جان/ به چشم منتظر ما اگر نهادی پا/بیا و دست جهان را بگیر مهدی جان- اللهم عجل لولیک الفرج


+ اللهم عجل لولیک الفرج- ای گل که ولای تو در جان من است/ داغ غم دوری تو مهمان من است/ یک لحظه بیا به جان زهرا سوگند/ جای قدمت به روی چشمان من است


+ طبیبا درد مولا را دوا کن/ طبیبا زخم او آهسته وا کن/ مدارا کن به این فرق شکسته/ که شمشیرش به پیشانی نشسته/ مبادا دیگر از او خون بریزد/از آن ترسم که هرگز بر نخیزد/ طبیبا قلب زینب را شکستی/ تکلم کن چرا ساکت نشستی/ مگر در زخم بیمارش چه خواندی/ که لب بستی و از گفتار ماندی؟
+ مشهد این روزا صفایی داره. جای همه دوستان خالی.