گوهرهای ناب از امیرالمؤمنین علی(ع)
- به آن که به تو بد کرده نیکی کن تا بر او سروری یابی.
- پوشیده داشتن سختی ها از جوانمردی است.
- ادای دِین نشانه دین داری است.
- ادب مرد بهتر از زر اوست.
- سود رساندن به خانواده تربیت آنان است.
- اظهار توانگری از سپاسگزاری است.
- بهترین زهد پوشاندن زهد است.
- نیکی و احسان خود را با منّت نهادن بر باد مده.
- کار نیک برکت عمر است.
- برکت دارایی در پرداخت زکات است.
- شمن آدمی دشمن اوست.
- دنیا را به آخرت بفروش تا سود ببری.
- گرفتاری انسان از زبان است.
- تأخیر در بدی کردن از اقبال است.
- زیرکی خود را با ترک گناهان نشان بده.
- فال نیک بزن تا به آن برسی.
- تنبلی و سستی انسان در نماز از ضعف ایمان است.
- به خدا توکل کن تا تو را بسنده کند.
- مرگ عالمان شکافی در دین است.
- پاداش آخرت بهتر از ناز و نعمت دنیاست.
- جامه سلامت فرسوده نمیشود.
- بسیار ببخش و به اندک قناعت کن.
- بزرگ است آن که نمی میرد.
-همنشین بد شیطان است.
- زیبایی مرد در بردباری است.
- تندخویی آدمی را به هلاکت می افکند.
- سرمایه آدمی حرفه اوست.
- خوشخویی غنیمتی است.
- یاور آدمی بردباری اوست.
- حیای مرد پوشش او است.
- با نفس خود مخالفت کن تا آسوده شوی.
- از خدا بترس تا از غیر او ایمن شوی.
- دوست آدمی نشانه خرد او است.
- ترس از خدا دل را جلا می دهد.
- آزمندی بیماری جان است.
- دیدار دوستان مایه دوام شادی است.
- یاد مرگ دل ها را صفا می دهد.1
1- نثراللالی، ص53- 69
خطبه ی رسول خدا(ص) در فضیلت ماه مبارک رمضان
شیخ صدوق به سند متعتبر از امام رضا(ع) روایت کرده و ایشان از امیرالمؤمنین(ع):
روزی حضرت رسول خدا(ص) برای ما خطبه ای خواند، در آن خطبه فرمودند:
ای مردم، به درستی که به سوی شما ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش روی کرده، ماهی است که نزد خدا بهترین ماه ها، و روزهایش بهترین روزها، و شب هایش بهترین شب ها، و ساعاتش بهترین ساعات، و آن ماهی است که خوانده اند شما را در آن به سوی ضیافت خدا و گردیده اید در آن از اهل کرامت خدا.
نفس های شما در آن ثواب تسبیح، و خواب شما ثواب عبادت دارد و عمل های شما در آن مقبول، و دعاهای شما در آن مستجاب است. پس سؤال کنید از پروردگار خود به نیّات درست و دل های پاکیزه، پاک شدن از گناهان و صفات ذمیمه را و توفق دهد شما را برای روزه داشتن و تلاوت کردن قرآن در آن. به درستی که شقی و بد عاقبت کسی است که محروم گردد از آمرزش خدا در این ماه عظیم، و شما یاد کنید به گرسنگی و تشنگی در این ماه، تشنگی و گرسنگی روز قیامت را و صدقه دهید بر فقیران و مسکینان خود، و تعظیم نمایید پیران خود را و رحم کنید کودکان خود را و نوازش نمایید خویشان خود را و نگاه دارید زبانهای خود را از آنچه نباید گفت و بپوشید دیده های خود را از آنچه نظر کردن بر آن حلال نیست و باز دارید گوش های خود را از آنچه شنیدن آن حلال نیست و مهربانی نمایید با یتیمان مردم تا مهربانی کنند بعد از شما با یتیمان شما و توبه کنید به سوی خدا از گناهان خود و بلند نمایید دست های خود را به دعا در وقت نمازهای واجب، زیرا که وقت نمازها بهترین ساعات استو. نظر می کند حق تعالی در این اوقات به رحمت به سوی بندگان خود و جواب می دهد ایشان را هرگاه او را مناجات کنند و لبیک می گوید ایشان را هر گاه او را ندا دهند و مستجان می گرداند هرگاه او را بخوانند. ای گروه مردمان به درستی که جان های شما در گرو اعمال شماست، پس از گرو به درآورید به طلب آمرزش از خدا، و پشت های شما گران بار است از گناهان شما، پس سبک گردانید آنها را به طول دادن سجده ها، و بدانید که حق تعالی سوگند یاد کرده است به عزّت و جلال خود که عذاب نکند نمازگزاران و سجده کنندگان در این ماه، را و نترساند ایشان را به آتش جهنم در روز قیامت.
هر که از شما افطار دهد روزه دار مؤمنی را در این ماه، از برای او خواهد بود نزد خدا ثواب بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته ی او.
توشه کامل ماه رمضان، سید ضیاءالدین تنکابنی، ص68-65.
روز اول ماه مبارک رمضان:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَاعْفُ عَنّی یا عافیاً عَنِ المُجْرِمینِ»
بنده مؤمن روزه دار در دعای روز اول پنج مطلب را از خداوند می خواهد:
اول: خدایا! روزه مرا در این روز، روزه روزه داران قرار بده، یعنی روزه حقیقی.
دوم: نماز مرا در این روز، نماز نمازگزاران محسوب بفرما. باز منظور نماز حقیقی است.
سوم: مرا در این روز از خواب غفلت بیدار کن.
چهارم: ای خدای جهانیان در این روز جرمها و گناهان مرا ببخش.
پنجم: در این روز مرا مورد عفو و گذشت قرار بده. این عفو کننده مجرمان و بخشنده گنهکاران.
شرحی بر دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان- سید حسین موسوی خراسانی
امام باقر(ع) فرمودند: سه سنگ از بهشت به دنیا آمده:
1- سنگ اول: سنگ حضرت موسی(ع) است که وقتی قوم حضرت موسی در آن بیابان (طیه) 40 سال سرگردان بودند و خداوند بر آنها «مَن و سلوی» مهیا ساخت قوم موسی بعد از خوردن من و سلوی اظهار تشنگی کردند و حضرت موسی از خداوند طلب آب کرد . چنان که در سوره ی بقره آیه ی 60 آمده: «وقتی که موسی برای قوم خود طلب آب کرد،پس گفتیم عصای خود را بر سنگ بزن، دوازده چشمه آب از آن بیرون آمد. جبرئیل سنگی مربعی را از بهشت آورد که به اندازه سر آدمی بود و عرض کرد خداوند می فرماید: عصایت را بر این سنگ بزن، که حضرت موسی(ع) بعد از قسم یاد کردن و سوگند دادن خداوند بر پنج تن عصایش را بر آن سنگ زد و چشمه های آب از آن سنگ جاری شد. همان سنگ و عصای موسی(ع) الان در دست امام زمان(عج) است.
2- سنگ دوم: که از بهشت آمده حجرالاسود است. که حضرت امیرالمؤمنین(ع) در موردش می فرماید: اولین سنگی که روی زمین آمده حجرالاسود است که حضرت آدم با خودش از بهشت آورد و رنگ آن از برف سفیدتر بود ولی به خاطر گناهان فرزندان آدم سیاه شد.
امام صادق (ع) می فرماید: حجرالاسود ملکی از ملائک بزرگ پروردگار عالمیان است. برای حجرالاسود خصایصی است که برای سنگهای دیگر نیست:
الف- از ارکان حج است که استلامش به فتوای بعض فقها برای حاجی واجب است.
ب- به منزله ی دست خداست هر کس می خواهد با خدا بیعت کند که باید استلام کند و او را ببوسد.
ج- روز قیامت از جمله ی شاهدان است و شهادت می دهد که برای حاجیانی که مکه مشرف شده اند.
د- این سنگ را باید امام معصوم(ع) نصب کند از زمان حضرت آدم تا امروز چندین بار به خاطر حوادث این سنگ افتاده است و هر دفعه پیغمبر یا امام آن را نصب کرده است.
3- سنگ سوم: سنگ مقام ابراهیم است. جنانکه خداوند می فرماید: «فیه ءایات بینات مقام ابراهیم» وقتی حضرت ابراهیم کعبه را بنا کرد و کارش به اتمام رسید خطاب شد مردم را برای حج ابراهیم صدا بزن. عرض کرد: خداوندا صدای من، به همه نمی رسد. خطاب شد شما صدا بزن رساندن صدای تو با من. جبرئیل آمد و سنگ مقام را آورد که حضرت بالای آن سنگ برود و صدا بزند. حضرت رفت بالای سنگ ایستاد و پایش در آن سنگ فرو رفت. هنوز جای پای حضرت ابراهیم(ع) در آن سنگ است و با گذشت روزگار اثر آن رد پا از بین نمی رود.(1)
در راه طلــــــــب دو کعبه آمد منزل یک کعبه ی صورت است و یک کعبه دل
تا توانـــــــــــــی زیارت دلـــــــها کن بهتر ز هزار کعبـــه باشـــــــــــــد یک دل
1-سید علی موسوی، گنجینه مبلغین، ص172
یا ارحم الراحمین
در حدیث است حضرت موسی(ع) در مناجات کوه طور، عرض کرد: «یا اله العالمین»؛ ای خدای جهانیان. جواب شنید: لبیک. یعنی: ندای تو را پذیرفتم، رد نمیشود.
سپس عرض کرد: «یا اله العالمین» ای خدای نیکوکاران. جواب شنید: لبیک
سپس عرض کرد: «یا اله المطیعین» ای خدای اطاعت کنندگان. جواب شنید: لبیک
سپس عرض کرد: «یا اله العاصیین» ای خدای گنهکاران. سه بار شنید: لبیک، لبیک، لبیک.
حضرت موسی(ع) تعجب کرد و عرض کرد: «خداوندا تو را خدای جهانیان، خدای نیکوکاران و خدای اطاعت کنندگان» خواندم، یک بار فرمودی: لبیک، ولی تو را خدای گناهکاران خواندم سه بار لبیک فرمودی. حکمتش چیست؟
جواب داد: مطیعان به اطاعت خود، نیکوکاران به نیکوکاری خود، عارفان به معرفت خود، اعتماد دارند، گناهکارانند که به جز به فضل و کرم من پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند به درگاه چه کسی پناهنده شوند.1
1- پندهای جاویدان، ص260.
نان دنیا و کار آخرت
عارفی را در حال نان خوردن دیدند، به او گفتند: چه می کنی؟
گفت: دنیا را گول میزنم.
گفتند: عجیب است چگونه با اینکه دنیا همه را گول می زند تو او را گول می زنی؟
گفت: نان دنیا را می خورم و کار آخرت می کنم.
دل به این دنیا مبند که این خاکدان هیچ است هیچ
پای بر سر نه جان را کاین جهان هیچ است هیچ
همه فطرتا به دنبال خوبی هستیم
همه انسان ها به دنبال خوبی هستند و فطرتاً پیرو خوبان و بزرگانی هستند که از وجهه اخلاقی ممتازی برخوردار بوده و به درجه ای از عرفان رسیده اند. و بالطبع دوست دارند در زندگی نامه این بزرگواران کنکاش کرده و نقطه اوج اونها رو از فرش به عرش بررسی کرده و ببینند چه کردند که رسیدند به آنچه که باید می رسیدند.
بسیاری از عرفای ما حتی دستورات اخلاقی و اذکار مختلفی رو برا توجهات معنوی و دنیوی توصیه کردهاند. این بزرگواران در لحظه لحظه زندگیشون محتاط بودند و حتی از کوچکترین مسائلی که شاید برای ما اصلا اهمیتی نداشته باشه غافل نبودند. و اونقدر متواضع بودند که وقتی در جمع حاضر می شدند ثقل معنوی از دیدگان اونها می بارید اما هیچ گاه تکبر و غرور نداشتند و در برخورد با مردم طوری رفتار می کردند که گویی همطراز اونها هستند. و هیچ گاه خودشون رو جدای از مردم نمیدونستند. جالب اینجاست وقتی میخوایم بگیم ما پیرو حضرت علی(ع) هستیم باید از ایشون پیروی کنیم میگن ایشون معصوم بودند ما کجا و معصوم کجا، وقتی می گیم متمسک به خانم فاطمه زهرا(س) بشیم می گن ما کجا ایشون کجا.
عرفا و علمای ما به این بزرگواران متمسک شدند و سعی کردند اعمال و رفتارشون رو به معصومین نزدیک کنند تا مرضی رضای خدا واقع بشن. این آیات عظام که دیگه معصوم نبودند. اما سعی کردند. و تقویت کننده های انوار الهی و ایمان رو در دلشون تشدید کردند و جرقه های معاصی و گناه که از دامهای شیطان هست رو در وجودشون خاموش کردند.
ان شاء الله که ما هم بتوانیم با عمل به تکالیف شرعی و تبیعیت از دستورات الهی و تمسک به ائمه اطهار و دوستاران راه ایشان به درجات معنوی که مرضی رضای الهی باشد دست یابیم.
کد تواشیح مولا مهدی- تمام کدها را در قسمت کدهای وبلاگ کپی کنید. التماس دعا-
کد مخصوص وبلاگ- منتظرم تا فصل هم عهدی بیاد- التماس دعا.
کد صلوات حضرت حجت(عج) برای استفاده در وبلاگ. می تونید ctrl+a رو گرفته و تمام کدها رو انتخاب کنید سپس در قسمت کدهای وبلاگتون pase کنید. امیدوارم که خوشتون بیاد- التماس دعا
در روایات ائمه(علیهم السلام) برای مردمان عاقل و افراد خردمند نشانه هایی ذکر شده که قسمتی از آن را در اینجا نقل می کنیم:
الف)عاقل زبانش را کنترل میکند:
موضوع کنترل زبان و نگهداری آن از دروغ و غیبت و دیگر آفات زبانی از موضوعاتی است که در بسیاری از روایات آن را نشانه شخص عاقل دانستهاند.
از جمله در حدیثی حضرت علی(ع) درباره نگهداری و حفظ زبان میفرمایند:
العاقل مَن عَقل لسانه الّا عن ذکرالله[1]؛
عاقل کسی است که زبانش را جز از ذکر خدا (و آنچه خدا را به یاد انسان میاندازد) دربند کند.
«العاقل لایتکلم الّا بحاجته او حجته»[2]؛
عاقل جز از روی احتیاج یا اقامه حجت و دلیل سخن نمیگوید.
به گفته شاعر پارسی زبان:
سخن گرچه هر لحظه دلکشتر است چو بینی خموشی از آن خوشتر است
در فتنه بستن دهان بستن است که گیتی به نیک و بد آبستن است
پشیمان ز گفتار دیدم بسی پشیمان نگشت از خموشی کسی
صدف زان سبب گشت گوهر فروش که از پای تا سر همه گشت گوش[7]
ب) شخص عاقل از هوای نفس پیروی نمیکند:
علی(ع) در حدیثی فرمود:
«العاقل من قمعَ هواهُ بعقله»[1]؛
«عاقل کسی است که ریشه هوا و هوس را به نیروی خرد و عقل بر کند.»
در حدیثی دیگر میفرمایند:
«العاقل من عَصی هواهُ فی طاعة ربّه»[2]؛
«عاقل کسی است که در راه اطاعت و فرمانبرداری پروردگار خود از خواهش نفس نافرمانی کند»
ج) شخص عاقل از هر پبشآمدی پند میگیرد:
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«العاقل من وعظته التّجارب»[3]؛
«خردمند و عاقل کسی است که تجربهها به وی پند بیاموزد.»
د) شخص عاقل خودبین و متکبر نیست:
حضرت علی(ع)می فرمایند:
«العاقل یضع نفسه فَیرتفع و الجاهل یرفع نفسه فیتّضع»[4]؛
«شخص عاقل نفس خود را فروتن میدارد و در نتیجه بزرگ میگردد و انسان جاهل و نادان خود را بزرگ میشمارد و به همین سبب خوار و زبون میشود.»
امام محمد باقر(ع)فرمودند:
«مادخل قلب امری شیء من الکبر الّا نقص من عقله مثل ما دخله من ذلک قلّ ذلک او کثر»[5]؛
«تکبر در هیچ دلی وارد نشود جز آنکه به همان مقدار از عقل و کاسته گردد خواه کم باشد یا زیاد.»
هـ) شخص عاقل از گناه پرهیز میکند:
علی(ع)فرمودند:
«العاقل من تورّع عن الذّنوب و تنزّه من العیوب»[6]؛
«عاقل کسی است که از آلوده شدن به گناهان خودداری کند و از عیبها پرهیز نماید»
الهی چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
[1] - غررالحکم، ج2، ص590.
[2] - همان، ج2، ص589.
[3] - تحف العقول، ص85.
[4] - غررالحکم، ج2، ص140
[5] - کشف الغمه، ج2، ص132، بحارالانوار، ج75، ص186، سفینة البحار، ج2، ص460.
[6] - غررالحکم، ج2، ص142.
[1] - غررالحکم، ج1، ص426.
[2] - همان، ج2، ص3347.
[3] - نهجالبلاغه، ص476
[4] - نهجالبلاغه ، ص480، غررالحکم، ج2، ص340.
[5] - غررالحکم، ج2، ص263.
[6] - مکارم الاخلاق نیشابوری، ص97.
[7] - امیرخسرو دهلوی، نقل از کشکول شیخ بهایی، ص69.