سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشجو، سربلندی دنیا ورستگاری آخرت دارد. [امام علی علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
بخشی[212]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
دیـــــــار عـــــــاشـقـــــان سروده های مذهبی منتظر بچه مرشد! هم نفس السلام علیک یا فاطمه الزهرا.. نشریه حضور أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون آقاشیر سفیر دوستی .: شهر عشق :. منطقه آزاد «نجوای شبانه» سیاه مشق های میم.صاد محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI فالوده یزدی نهِ/ دی/ هشتاد و هشت ولایت دات کام ایـــــــران آزاد روزهای عاشقی یک سیب راهی به سوی اینده محب پیامک 590 میم مثل مغنیه پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان حضـــور آسمان سرخ سه ثانیه سکوت طعم مهربانی دهاتی دکتر علی حاجی ستوده شوق پرواز کشکول fazestan تنها مدیا ای آر یکی بود هنوزهم هست آقا جون آجرک الله... موعود 1377 تنهایی من به نام خدا سایه صفاسیتی دکتر علی حاجی ستوده عماریون شیعه ها می گویند بهار با تو می آید مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا(س) آسمان آبی دفتر مقام معظم رهبری دانشنامه موضوعی قرآن التفاسیر منجی موعود طلبه ی مریخی عترت پارس قرآن رائحه علم گردان سایبری عمار

ساخت کد صوتی آنلاین

نشکن نمی گویمشخصی از اهل علم در بستر بیماری افتاد و به قدری حالش بد شد که او را رو به قبله خواباندند. وقتی دوستان او با خبر شدند برای عیادت وی به نزدش رفتند. یکی از دوستانش یا اساتیدش کلمه شهادتین را به او تلقین کرد، ولی او به جای اینکه بگوید «اشهد ان لا اله الا الله» می گفت: «نشکن نمی گویم» دوستانش از این حالت وی تعجب می کردند، اتفاقا این شخص بعد از چند روز سلامتی خود را به دست آورد، وقتی راز آن کلمات را که در حال احتضار بر زبان می آورد از او پرسیدند؛ گفت: من یک ساعت داشتم که آن را خیلی دوست داشتم و وقتی می خواستم شهادتین را بر زبان جاری سازم شخصی را می دیدم که با یک دستش چکش را به دست گرفته و در دست دیگرش ساعت را نگه داشته و می گفت: اگر شهادتین را بر زبان بیاوری این ساعت را خواهم شکست. من هم می گفتم: نشکن نمی گویم.
پس هر چیزی را که انسان دوست دارد شیطان در آخرین لحظات با همان چیز می خواهد دین و ایمان انسان را از دستش بگیرد.
باید خیلی به زرق و برق دنیا دل نبندیم چون باعث هلاکت انسان خواهد شد.


  
  

 

جانم فدای رهبرم

جانم فدای رهبری

چنان جنگم زعشقت تا شهادت
که صد لیلی برن بر تو حسادت


  
  

قدمگاه امام زمان(عج)

از عربستان اومده بود از شهر قطیف- درست فارسی حرف نمی زد ولی ما سعی می کردیم تا حرفاش رو بفهمیم. حوزه علمیه شهر قطیف درس خونده و اسمش صفاست. میگفت قطیف تنها شهر در عربستان که تمامش شیعه هستند. از حرف زدن باهاش خسته نمی شدیم، از شهر پیامبر اومده بود. میگفت وهابی ها خیلی شیعه ها رو اذیت می کنند. خیلی دوست داشت از اینجا با خودش نهج البلاغه و مفاتیح الجنان ببره، بهش گفتم خوب با خودت یکی ببر، دستاش رو به هم قفل کرد، و گفت سجن، یعنی زندان.
5 ماهی میشه که با خونوادش اومدن ایران و من دیر باهاش آشنا شدم، چند روز دیگه بر می گرده به قطیف. می گفت تازگی ها وهابی ها مسجد حضرت یسع رو ویران کردند. گوشیش رو درآورد و چند تا عکس نشونمون داد، یکی از اون عکسا همین عکسی که براتون گذاشتم. می گفت مثل قدمگاه امام رضا ما هم قدمگاه امام زمان رو داریم. قدم امام زمان(عج) چشمه جوشیده که در عکس هم دیده می شه.
اللهم عجل لولیک الفرج.


90/6/13::: 3:59 ع
نظر()
  
  

یکی بود یکی نبود. یک روز یکی از فرشته ها میاد پیش خدا و میگه: خداوندا از این گنجشک خبری نشده، چند وقتی میشه که خدا خدا نمی کنه و شما رو صدا نمی زنه، به من اجازه میدین برم پیش گنجشک و ببینم چی شده؟ خدا فرمود: میاد، دیر نیست، به زودی میاد.
بالاخره، روزی از روزا گنجشک رو شاخه ی درختی می نشیند و رو می کنه به آسمان و صدا می زنه: آی خدا، من تو این دنیا که یک لونه بیشتر نداشتم طوفانت رو فرستادی و همین لونه کوچک من رو ازم گرفتی و من رو بی سرپناه کردی؟
ندا میاد: ای گنچشک، می دونی چرا طوفان رو فرستادم؟
یه مار بزرگ تو لونت کمین کرده بود و میخواست تو رو از بین ببره. من طوفان رو فرستادم که مار رو از بین ببرده و تو زنده بمونی.
گنجشک خوشحال شد و گفت: خدایا پس این دلیلش بود.
بله، ما انسان ها یک وقتایی تو زندگی به مشکلات و مصائبی بر میخوریم و خودمون رو بدبخت ترین آدم رو زمین می دونیم و شروع می کنیم به ناشکری کردن، که ای خدا چرا من؟ مگه من چکار کردم؟
ولی تمام کارهای خداوند از روی حکمت است ولی ما از حکمت ها بی خبر.
خداوند خودش می فرماید: یک وقتایی به خوشایندی راضی می شوید با وجودی که برای شما ناخوشایند است و یک وقتایی ناخوشایندی به شما می رسد در حالی که برای شما خوشایند است.
ما بنده ها باید خودمون رو به خدا بسپاریم و بگیم خدایا هر چی که خودت صلاح می دونی، خدایا اونچه که خودت صلاح می دونی، نه آنچه که خودم صلاح می دونم.
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد.


90/6/13::: 12:22 ص
نظر()
  
  

 از دوستان التماس دعا-


  
  

شکسته شدن قلب
روزی حضرت موسی کلیم الله برا امتش صحبت می کرد که ناگهان دل یکی شکست و شروع کرد به  گریه کردن و گریبان چاک کردن و خودش رو زدن. در همون لحظه جبرئیل (ع) نازل شد و از طرف خداوند وحی فرمود که: ای موسی به آنها بگو اگر راست می گویید قلبتان را برای ما بشکنید، نه لباس و ظاهر را.
امام خمینی (ره)می فرماید:
نشنو از نی چون حصیری بی نواست
بشنو از دل چون حریم کبریاست
نی چو سوزد خاک و خاکستر شود
دل چو سوزد خانه داور شود.
در اهمیت و عظمت قلب و دل توصیه های فراوانی از سوی اولیاء و بزرگان داریم که مواظب باشید دل کسی را نشکنید.
و در شکستن دل پدر و مادر هم که تا دلتون بخواد روایات فراوان داریم. امان از لحظه ای که پدر و مادر آه بکشند، امان از لحظه ای که مادر دلش بشکنه و قطره اشکی گوشه چشمش جمع بشه و ....
قلبی که بشکنه دیگه شکسته است، قدیمی ها خوب حرفی می زنند، دل شکسته مثل قوری شکسته می مونه که اگر اون رو بند هم بزنی بازم دیگه مثل اولش نمی شه.
میگن دلی که بشکنه دعاش زودتر مستجاب میشه؟  دل شکسته به خدا نزدیک تر میشه، ته دلش همش میگه خدا، و خدا رو از صمیم دل صدا می زنه واسه همینه که اگه دعا کنه دعاش زود مستجاب میشه.
البته اگر قلب از ترس خدا بشکند نور علی نور است و خوشا به سعادت بنده ای که دلش به یاد خدا بشکند.


  
  

پشت فرمان نشسته بود و نگاهش جاده رملی را رهگیری می کرد. ماشین با آه و ناله از میان شن ها راه سردار شهید سید علی حسینی را می برید و پیش می رفت. یک دفعه ترمز کرد و بعد به من خیره شد و با یک لحن جدی گفت: پیاده شو!
پیاده شدم. گفت: نایست و مرا نگاه نکن، از آن تپه شنی برو بالا و بیا پایین.
حیران و متعجب به زحمت خودم را به بالای تپه رساندم و بعد سرازیر شدم، تا زانوهایم در شن ها فرو می رفت، باز دوباره به سمت بالا و پایین، آن قدر بالا و پایین رفتم که از نفس افتادم و پایین تپه نشستم.
وضع مرا که دید در حالی که لبخند می زد گفت: بیا داخل.
نفس نفس زنان خود را به داخل ماشین کشاندم و گفتم: آقا سیدعلی این چه کاری بود که با ما کردی، منظورت چیه؟
نگاهی عمیق به من کرد و گفت: خواستم حواست جمع باشد که وقتی نیروی بسیجی می آید و مرخصی می خواهد، امکانات می خواهد، درک کرده باشی که از کجا آمده؟ و چه سختی ها و مصیبت ها را پشت سر گذاشته؟ آن وقت به خوبی می توانی مشکلش را حل کنی، این را بدان تا خودت زحمت ها و سختی های نیرو را درک نکرده باشی نمی توانی او را یاری کنی.


90/6/9::: 11:9 ص
نظر()
  
  

کربلا

قبله اهل حقیقت کربلاست
کربلا، او قبله اهل ولاست
گرچه دارد کعبه، مروه با صفا
لیک، کی دارد منای کربلا؟
کعبه را گر زمزم است آب حیات
کربلا را آب خضر آمد فرات
آسمانِ حق پرستی، کربلاست
مخزن اسرار هستی، کربلاست
کربلا معشوق سازی می کند
عشق با او عشق بازی می کند
گرچه مدفون است آنجا شاه عشق
کربلا را، گو تولدگاه عشق


  
  

پرهیز از استعمال عطر و خوشبو کننده ها در میان نامحرمان
رسول خدا(ص) فرمودند: «هر زنی خود را برای غیر شوهرش خوشبو کند و از منزلش خارج شود، مورد لعن و نفرین است تا وقتی به منزل باز گردد.(1)
امام صادق(ع) فرمود: «اگر زنی خود را خوشبو کند حق ندارد از منزل خارج گردد یا برای اقامه نماز در مسجد حاضر شود»(2)
امام صادق(ع) فرمود: «زنی که خود را خوشبو کند و از منزل خارج شود و بوی خوش او را نامحرمان استشمام کنند زناکار محسوب می شود و همانا هر چشمی که به نامحرم بنگرد زنا کرده است»(3)
1- کافی، ج5، ص518؛ وسائل الشیعه، ج20، ص161.
2- دائم الاسلام، ج2، ص166؛ المستدرک،ج1، ص423.
3_ مجموعه ورّام، ج1، ص28

استعمال عطر در برابر نامحرمان


90/6/7::: 3:7 ع
نظر()
  
  

هر سال ماه مبارک رمضان که می شه به شکرانه ی این ماه عزیز که ماه مهمانی خدا و بهار قرآن است خانمای قل هو اللهمحل در مساجد  جمع می شن و شروع به ختم دوره ای قرآن در این ماه مبارک می کنند.
اما وقتی قرآن به جزء 30 میرسه، همه تو دلشون خدا خدا می کنند که ای کاش سوره قل هوالله به اونا بیفته و سر این موضوع آش می دن و نذر می کنند و معتقد هستند که هر کس قل هو الله بهش بیفته دیگه حاجتش برآورده می شه. صبح که میان سر تعیین جا با هم بحث می کنند، آخه اونا برنامه ریزی می کنند که چجوری بنشینند تا قل هو الله بهشون بیفته.
سر همین مسئله چه اختلافاتی که بین خانمای همسایه بوجود نمی یاد. و دوستی های چند سالشون رو به کینه و دشمنی تبدیل می کنند.
چند وقت پیش سوار اتوبوس شده بودم یکی از همون خانمای همسایه رو دیدم که سر همین مسأله با هم صحبت کردیم اونم به این مسأله اعتقاد نداره. برام تعریف کرد که چجوری سر همین مسأله یک خانوده میخاسته از هم پاشیده بشه و حتی کارشون به دادگاه کشیده.
برام تعریف کرد و گفت که در همسایگی ما زن و شوهر جوانی زندگی می کنند که چند سالی از زندگی زناشوییشون گذشته اما هنوز بچه دار نشدن. و این زن و شوهر از نظر اعتقادی با هم اختلاف دارند. یک روز این خانم در ماه مبارک رمضان گذشته سوره قل هوالله بهش می افته و خانمای همسایه بهش می گن برو دیگه خدا  حاجتت رو میده و از این جور حرفا و از همه مهمتر اینکه از طرف می خوان که حتما باید آش بدی و شله زرد بدی و ... و بنده خدا رو حسابی به خرج و زحمت میندازن. از قضا خانم میره خونه و به شوهرش می گه که سوره قل هو الله به من افتاده و ما باید آش بدیم و همسایه ها رو دعوت کنیم. سر همین موضوع مرد خونه اعصابش به هم میریزه و داغ می کنه و می گه اصلا کی به تو اجازه داد بری دوره قران و فلان و بهمان. خلاصه اینکه اینا می خواستن به خاطر همین جریان از هم جدا بشن. ولی خدا رو شکر با وساطت دیگران این جدایی صورت نگرفت.
یک وقتایی ما با دست خودمون یک چیزایی رو چاشنی دین می کنیم که اصلا حقیقت نداره و میشه گفت یک جور خرافات. در باب فضیلت سوره اخلاص هیچ بحثی نیست، اصل کار کاملا درست و بجاست. که حتی ما داریم که در روز 11 بار سوره اخلاص رو بخونید که فضیلت فراوانی داره. و یا اینکه خواندن 3 باره سوره اخلاص برابر است با یک ختم قرآن.اما اینکه فرعیاتی رو که اصلا جزء معتقدان دینی ما نیست رو به خورد دین بدیم کار درستی نیست.
در هر حال باید خیلی مراقب اعمال و کردارمون باشیم که خدای نکرده از اصل دین دور نشیم. 
 


90/6/6::: 3:49 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ میلاد رضا(ع) طلیعه نوروز است/ بر ملت ما مبارک و پیروز است/ روزیکه تجلی خدا چون خورشید/ از دامن نجمه سر زند امروز است
+ آخه دوست بزرگواری که درخواست دوستی می دی شما نمی بینی محتوای وبلاگ طرفت چی؟ حالا خوبه من وبایی که درخواست می دن رو اول یک باز بینی می کنم، بعضی وبلاگا لوگوی خوبی داره اما وقتی واردش می شی همش عشق و عاشقی و تصاویر... واقعا که جای خجالت داره.
+ بس که پنهان گشته گل در زیر دامان بقیع/بوى گل مى‏آید از چاک گریبان بقیع/مرغ شب در سوگ گل‎هایى‏که بر این خاک ‏ریخت/از سر شب تا سحر، باشد غزل‎خوان بقیع.


+ چشم من و امر ولی/ جان من و سید علی/


+ جانم فدای رهبرم سیدعلی خامنه ای


+ رسول خدا(ص)‏فرمود: نزدیک ترین شخص به من در فردای قیامت کسی است که صلوات بیشتری بر من فرستاده باشد.


+ به احترام شب قدر و روی ماه علی/ به پاس حرمت روز غدیر مهدی جان/ به چشم منتظر ما اگر نهادی پا/بیا و دست جهان را بگیر مهدی جان- اللهم عجل لولیک الفرج


+ اللهم عجل لولیک الفرج- ای گل که ولای تو در جان من است/ داغ غم دوری تو مهمان من است/ یک لحظه بیا به جان زهرا سوگند/ جای قدمت به روی چشمان من است


+ طبیبا درد مولا را دوا کن/ طبیبا زخم او آهسته وا کن/ مدارا کن به این فرق شکسته/ که شمشیرش به پیشانی نشسته/ مبادا دیگر از او خون بریزد/از آن ترسم که هرگز بر نخیزد/ طبیبا قلب زینب را شکستی/ تکلم کن چرا ساکت نشستی/ مگر در زخم بیمارش چه خواندی/ که لب بستی و از گفتار ماندی؟
+ مشهد این روزا صفایی داره. جای همه دوستان خالی.