یا امام رضا
من از جام ولایت مست مســـــــــــتم امیدم را بر این میــــــخـانه بســـتـم
رضا جان(ع) ای فروغ آســمانــــــــــها زمین بوس تـو از عــــهد الســـــتـــم
تو خورشید همه خورشـیدهـایــــــــی ولی من ذرهای ناچـــیزهــــــــــستم
تو عطر ناب گلـــــهای بهشتــــــــــــی ولی من خوار بیمقـــدار و پســتـــم
تو از جان نیستی بهتر که هـســـــتی من از دل نیـستم عاشق که هـستم
فقیـرم، مــــستمـــنــــدم، دردمـنــــدم بگیر از مرحمت مـــولا تو دســــــــتـم
مرا این شرمساری، بس که عمری نمـک خوردم نمـکدان را شکسـتم
پروردگارا!
به هر که دوست می داری بیاموز
که عشق از زندگی کردن بهتر است،
وبه هر که دوست تر می داری بچشان
که دوست داشتن از عشق برتر است.
دکتر علیشریعتی
29 خرداد سالگرد وفات دکتر علی شریعتی
یادش گرامی و راهش پر رهرو
السلام علیک یا زینب صبور
ای گل سر سبد کرب و بلا یا زینب
ای زائــر قبر شـــهـــــدا یا زینـــــب
من کنیز تــوأم و خادمـــه مـــادر تـو
روز محشر زدلم عقده گشا یا زینب
***
روزی جبرئیل نزد رسولخدا(ص) آمد، در حالی که گریه میکرد، رسول خدا(ص) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض کرد: این دختر(زینب) از آغاز زندگی تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهی به درد مصیبت فراق تو مبتلا میشود، گاهی ماتم مادرش را میبیند، مصیبت چانسوز برادرش حسن را میبیند، از این مصائب دردناکتر مصائب جانسوز کربلا را میبیند به طوری که قامتش خمیده شود و موی سرش سفید گردد.
پیغمبر(ص) گریه کرد. زهرای اطهر(س) علت گریه را پرسید، پیغمبر (ص)بخشی از بالاها و مصائبی را که بر زینب وارد میشود برای زهرا(س) بیان کرد. زهرای اطهر(س) پرسید:بابا! پاداش کسی که بر مصائب دخترم زینب گریه کند چیست؟
رسول خدا(ص) فرمود:پاداش او همچون کسی است که برای مصائب حسن و حسین(علیهم السلام)گریه میکند.1
از حضرت آیتالله مرعشی(ره) نقل میکنند که فرمودند: وقتی که حضرت فاطمه(س) قنداقه حضرت زینب(س) را به محضر رسول خدا(ص) برد؛ این نوزاد عزیز فاطمه چشم مبارک را برای هیچ کدام از اهل بیت باز نکرد و تنها وقتی قنداقه در بغل امام حسین(ع) قرار گرفت، چشم مبارکش را گشود! و افزودند:در مجلس یزید نیز سر مبارک آقا از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه کرد، ولی وقتی که مقابل حضرت زینب کبری(س) رسید، چشمها را روی هم گذاشت و از گوشه های چشم مبارکش اشک جاری شد، گویی میخواست فرموده باشد که: خواهر عزیز، از این که این همه محبت به یتیمانم کردهاید، ممنون شما هستم، و بیش از این مرا خجل مکن.2
1) الخصائص الزینبیه، ص155؛ دویست داستان از فضائل زینب، عزیزی، ص20.
2) همان.
مسجد قبلتین
مسجد قبلتین متعلق به طایفه بنو سلمه، از مساجد بسیار قدیمی در غرب مدینه و در نزدیکی چاه معروف این شهر، «بئر رومه» است که به دلیل ارتباط آن با تغییر قبله، باید زمان بنای آن، در دو سال اول هجری باشد. این مسجد به آن جهت که در میان طایفه بنی سلمه بوده، به نام «مسجد بنی سلمه» هم مشهور است.
تغییر قبله
مسأله تغییر قبله در 15 شعبان سال دوم هجرت یا بنا به قول دیگر 15 رجب همان سال روی داد. تا پیش از آن، مسلمانان به سوی بیتالمقدس نماز می خواندند. آنچه سبب تغییر قبله شد،
علت تغییر قبله
آنچه که باعث تغییر قبله شد، طعنه یهودیان بر مسلمانان بود که شما قبله ندارید و به قبله ما نماز می گزارید! این طعنه، سبب آزردگی رسول خدا(ص) و مسلمانان شد.
نکته دیگر اینکه تاریخ بنای کعبه، قدیمیتر از بیت المقدس بوده و آیه «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا..»(آل عمران،آیه96) که حکایت این قدمت را داشت نشان می داد که کعبه بیش از بیت المقدس سزاوار قبله بودن است.
به هر جهت، پس از درخواست و دعای رسول خدا(ص) تغییر قبله اعلام گردید تا مسلمانان از لحاظ روحی آسوده خاطر شوند. خداوند مسأله تغییر قبله را ضمن آیات 142- 150 سوره بقره بیان فرموده است. در سوره بقره آیه 44 خطاب به رسول خدا(ص) آمده است: «نگریستنت را به اطراف آسمان می بینیم. تو را به سوی قبلهای که می پسندی میگردانیم. پس روی به جانب مسجدالحرام کن. و هر جا که باشید روی بدان جانب کنید اهل کتاب میدانند که این دگرگونی به حق و از جانب پروردگارشان بوده است و خدا از آنجه میکنند غافل نیست.»
یک نقل تاریخی حکایت از آن دارد که حکم تغییر قبله در وسط نماز ابلاغ شد و نمازگزاران دو رکعت از نماز ظهر را به سوی بیتالمقدس و دو رکعت بعدی را به سوی کعبه خواندند.
تصور گردش در میان نماز قدری دشوار به نظر میرسد؛گرچه ممکن است تصور کرد که هم گردش نود درجهای بوده و هم انتقال از موضعی به موضع دیگر.
در روایتی که ابن نجّار نقل کرده، آمده است که رسول خدا(ص) به زیارت زنی از بنی سلمه با نام امّ بِشر- دختر براء بن معرور- رفت. و فرزند این زن به تازگی در گذشته بود. ام بشر طعامی برای آن حضرت فراهم کرد. وقتی ظهر شد، حضرت با اصحاب خود در محل این مسجد نماز خواند. پس از سپری شدن دو رکعت نماز، به رسول خدا(ص) امر شد تا به سمت کعبه بایستد. رسول خدا(ص) به سمت کعبه برگشت و به همین دلیل آن مسجد را مسجد قبلتین گفتند.1
1) (اخبار مدینه الرسول، ص115؛ روایات در باره تغییر قبله فراوان است که برای اطلاع ر.ک: آثار اسلامی مکه و مدینه نوشته رسول جعفریان، ص306 و 307.
سردار شهید عبدالحسین برونسی
دستش تیر میخورد و در یکی از بیمارستانهای شهر یزد بستری میشود. آزمایشات و عکسبرداری نشان میدهد که تیر هنوز در دست او قرار دارد و باید خارج شود.
درست در همان ایام قرار است عملیات مهمی در جبهه شروع شود و شهید به شدت برای بازگشت به منطقه و شرکت در عملیات بیتابی میکند. پزشک مسئول نیز سرسختانه تا معالجه قطعی، مقاومت میکند.
یک شب در راز و نیاز فراوان با مولای خود با دلی شکسته بخواب میرود.در خواب میبیند که حضرت عباس(سلام الله علیه) بابالحوائج از در وارد میشوند، آنگاه دست نوازش بر سرش میکشد و تیر را از دست ایشان بیرون میآورند و میفرمایند:نگاه کن! این تیر، حالا بلند شو برو جبهه!
از خواب که بیدار میشوند، بسرعت پانسمان دست را باز میکنند و با تعجب میبینند که هیچ ناراحتی از ناحیه دست ندارند. موضوع را به پزشک خود میگویند، آن پزشک نمیتواند وقوع معجزه را بپذیرد، و به بقیه پزشکها میگوید جلسهآی تشکیل میشود و یکی از برادران پزشک میگوید: آقایان، چطور حضرت یک بهایی را شفا میدهد، آن وقت یک فرمانده بزرگ اسلام ممکن نیست که شفا بگیرد.
دوباره عکسبرداری میشود و همه در کمال حیرت میبینند که جای تیر در دست است اما از تیر خبری نیست!
همسر شهید.
تشیع علوی و تشیع صفوی
اصطلاحی که دکتر علی شریعتی آن را بکار می برد و تلقی و نگاهی که از تشیع داشت، نگاهی انقلابی، عمل زا، حرکت آفرین و سازشناپذیر با ظلم و قدرتهای طاغوتی و دستگاههای فریبکار بود و به این برداشت «تشیع علوی» نام می نهاد و تشیعی را که صرفا در محدوده محبت و ابراز علاقه و اشک ریختن و عزاداری باشد و با حکام جور بسازد و عافیت طلب و سازشکار و بی مسئولیت باشد «تشیع صفوی» معرفی میکرد. به لحاظ اینکه در دوران صفویه چنین تشیعی رواج یافت. دکتر علی شریعتی تفاوت بین این دو نوع تشیع رو در مباحثی همچون وصایت، امامت، عصمت، ولایت، شفاعت، تقلید، عدل، دعا، انتظار، غیبت، ترسیم و تفکیک کرده و در پایان مباحث جمع بندی زیر را آورده است که نمونههایی از آن را در ذیل مطرح می کنیم:
تشیع علوی تشیع شناخت است و محبت، تشیع صفوی تشیع جهل است و محبت
تشیع علوی تشیع سنت است، تشیع صفوی تشیع اسم،
تشیع علوی تشیع پیروی است، تشیع صفوی تشیع ستایش،
تشیع علوی تشیع اجتهاد است، تشیع صفوی تشیع جمود،
تشیع علوی تشیع مسئولیت است، تشیع صفوی تشیع تعطیل همه مسئولیتها،
تشیع علوی تشیع آزادی است، تشیع صفوی تشیع عبودیت،
تشیع علوی تشیع انقلاب کربلاست، تشیع صفوی تشیع فاجعه کربلا،
تشیع علوی تشیع شهادت است، تشیع صفوی تشیع مرگ،
تشیع علوی تشیع توسل برای تکامل است، تشیع صفوی تشیع توسل برای تقلب،
تشیع علوی تشیع یاری حسین است، تشیع صفوی گریه بر حسین،
تشیع علوی تشیع امامت علوی است، تشیع صفوی تشیع سلطنت صفوی،
تشیع علوی تشیع تقیه مبارز دلیر است، تشیع صفوی تشیع تقیه بیکاره ی ترسو،
دیروز رفته بودم زیارت آقا امام رضا، جای دوستان همه خالی، اما برا همه دعا کردم، انشاءالله که لیاقت دعا کردن برا دوستان رو داشته باشم.
موقع زیارت، خیلی ها آداب زیارت رو رعایت نمی کنند. مخصوصا خانم ها. با حجابی ناجور، درسته که همه با یه دنیا درد و با یه دنیا حاجت میان زیارت آقا.
موقع زیارت همدیگه رو هول می دن، پای هم و لگد می کنند به هم ناسزا میگن.
تازه از اینا گذشته به زور از آقا چیزی میخوان.
دیروز یه زائری به آقا می گفت باید بدی، من بزور ازت میخوام . !!!!!!!!! می خواستم بگم خانم محترم این چه طرز درخواسته. اما با خودم گفتم نکنه یه چیزی بگم که دلش بشکنه، یاد موسی و شبان افتادم که خدا به موسی گفت بنده من هر جور که دوست داره من و صدا بزنه.
اما یه وقتایی به صلاح نیست که یه حاجت برآورده بشه. شاید اصلا ما ظرفیتش رو نداشته باشیم. خدا به یکی بچه نمی ده، شاید اون بچه در آینده مایه ی سرافکندگی بشه. ما از حکمت ها بی خبریم.
به امام رضا متوسل می شیم چون مایه ی فیض و رحمتن و ایشون رو به جون جوادشون قسم میدیم به جان مادرشون فاطمه زهرا(س). الحق هم که خیلی وقتا شده که هیچ کس رو ناامید بر نمی گردونن. اما اگه یه وقتی هم رد حاجت بشیم باید بزاریم رو حساب حکمت خدایی.
ما به آقا متوسل می شیم و ایشون رو در خونه ی خدا واسطه قرار می دیم. اما تصمیم نهایی رو خدا میگیره.
مریض مصلحت خویش را نمی داند به تلخ و شور طبیب زمانه قانع باش
در این ایام پر فیض و برکت و در ایام البیض اگر در پای سجاده ی سبز، هنگام دعا، قطره ی اشکی ریختی ما رو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید. یا حق
گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تار دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم
گلچین روزگار عجب خوش سلیفه است
می چیند آن گلی که به عالم نمونه است.
امروز طبق معمول رفته بودم سر کارم. با روحیه و پر انرژی، اما خبری ناگوار شادیم را به اندوه مبدل کرد.
تلفن زنگ زد، خبر فوت یکی از بهترین دوستانم رو بهم دادند. یکه خوردم. برام غیر باور بود. اما چند لحظه بعد با حالت بهت و ناباوری با خودم گفتم شاید این خبر صحت نداشته باشه، دوباره پی گیر خبر شدم. اما ای کاش این خبر دروغ بود. با کمال تأسف یکی از بهترین دوستانم را در یک حادثه رانندگی از دست دادم.
همین دو روز پیش باهام تماس گرفت و گفت میخوام بیام حسابی با هم حرف بزنیم و درد دل کنیم.
مرگ عزیزان برامون یه یادآوری است. یادآوری اینکه ای بنده غافل نباش. مرگ در چند قدمی توست.یه روز هم نوبت تو میشه. اما ما آنقدر مشغول زندگی دنیا هستیم که گاهی وقتا به کلی یادمون میره که ما هم رفتنی هستیم. به قول قدیمی ها شتری است که در خونه ی همه می خوابه و پیر و جوان نمیشناسه.
امروز خبر دوستم رو برا من آوردند. فردا ممکنه خبر مرگ من و برا دوستانم ببرند.
اما خوشا به حال اون بنده ای که با دست پر به سوی معبودش شتاب کند.
امام حسین(ع)میفرمایند:
لَو عَقَلَ ألناسُ و تصَّوروا الموتَ بِصورتهِ لَخَرِبَتِ الدُّنیا ؛
اگر مردم تعقل می کردند و مرگ را تصور می کردند، دنیا ویرانه مىشد.