یا ارحم الراحمین
در حدیث است حضرت موسی(ع) در مناجات کوه طور، عرض کرد: «یا اله العالمین»؛ ای خدای جهانیان. جواب شنید: لبیک. یعنی: ندای تو را پذیرفتم، رد نمیشود.
سپس عرض کرد: «یا اله العالمین» ای خدای نیکوکاران. جواب شنید: لبیک
سپس عرض کرد: «یا اله المطیعین» ای خدای اطاعت کنندگان. جواب شنید: لبیک
سپس عرض کرد: «یا اله العاصیین» ای خدای گنهکاران. سه بار شنید: لبیک، لبیک، لبیک.
حضرت موسی(ع) تعجب کرد و عرض کرد: «خداوندا تو را خدای جهانیان، خدای نیکوکاران و خدای اطاعت کنندگان» خواندم، یک بار فرمودی: لبیک، ولی تو را خدای گناهکاران خواندم سه بار لبیک فرمودی. حکمتش چیست؟
جواب داد: مطیعان به اطاعت خود، نیکوکاران به نیکوکاری خود، عارفان به معرفت خود، اعتماد دارند، گناهکارانند که به جز به فضل و کرم من پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند به درگاه چه کسی پناهنده شوند.1
1- پندهای جاویدان، ص260.
نان دنیا و کار آخرت
عارفی را در حال نان خوردن دیدند، به او گفتند: چه می کنی؟
گفت: دنیا را گول میزنم.
گفتند: عجیب است چگونه با اینکه دنیا همه را گول می زند تو او را گول می زنی؟
گفت: نان دنیا را می خورم و کار آخرت می کنم.
دل به این دنیا مبند که این خاکدان هیچ است هیچ
پای بر سر نه جان را کاین جهان هیچ است هیچ
پرخوری
روزی شیطان ملعون در حالی که زنجیر و رشتههایی در دست داشت به نزد حضرت یحیی بن ذکریا(ع) ظاهر شد.
حضرت یحیی از او سؤال کرد:ای ابلیس این رشتهها چیست که در دست توست؟
شیطان گفت: این رشتهها انواع علایق، امیال و شهوتهایی است که من در فرزندان آدم یافتهام.
یحیی گفت: آیا برای من نیز از این رشتهها چیزی هست؟
ابلیس گفت:آری، هنگامی که از خوردن غذا سیر میشوی، سنگین شده به همین علت نسبت به نماز، ذکر و مناجات خدای خود بیرغبت میشوی.
حضرت یحیی با شنیدن این سخن فرمود:
به خدا سوگند که از این زمان به بعد هرگز شکم خود را از غذا پر نخواهم کرد.
ابلیس هم گفت:به خدا قسم من نیز از این به بعد هرگز مسلمانی را نصیحت نخواهم کرد.1
1- محاسن برقی، باب 37، 439؛ بحارالانوار، ج63، ص335؛ سفینة البحار،چاپ جدید،ج1، ص103. منهاجالعابدین، امام غزالی، ص78؛ ر.ک:قصههای شیطانی یا ابلیس نامه، محسن غفاری، ص35
هر کس به نام خدا قسم دروغ یاد کند عظمت خدا را نشناخته است
در یک روز جمعه سلمان فارسی از کنار گورستان عبور میکرد. همانجا ایستاد و خطاب به مردگان گفت:
«ای مؤمنان و مسلمانان آرمیده در گورها! سلام بر شما باد! ای ساکنان قبرها! آیا میدانید که امروز، روز جمعه است»!؟ (روزی که مردگان بیشتر از روزهای دیگر در معرض عفو و رحمت و بخشایش الهی قرار داشته، از خیرات بازماندگان خود بهرهمند میشوند)
بعد از آن سلمان به خانه بازگشت و خوابید. ولی هنوز چشمش به خواب گرم نشده بود که سروشی در خواب به او ندا کرد و گفت:
سلام بر تو باد ای سلمان! سخنی گفتی و ما شنیدیم، و سلامی دادی و ما نیز پاسخت دادیم، و پرسیدی: آیا میدانیم که امروز جمعه است؟ حال در جوابت میگوییم: آری ما حتی میدانیم که پرندگان در روز جمعه چه میگویند!
سلمان پرسید: چه میگویند؟ گفت: میگویند:«پروردگار ما پاک و منزه است،پس هر کس به نام خدا سوگند دروغ یاد کند، بزرگی و کبریائی خداوند را نشناخته است»1
مستدرک الوسائل، ج3، س39
فشار قبر
فشار قبر تابع گناه است هر چه گناه بیشتر باشد فشار و عذاب قبر بیشتر است. مطلبی که قابل ذکر است این است که اگر کسی در دریا غرق شود یا حیوان او را بخورد یا او را دار بزنند آیا فشار قبر دارد یا ندارد؟
درباره کسی که او را به دار کشیدهاند از امام رضا(ع) سؤال کردند: آیا فشار قبر به او میرسد یا نه؟
امام در چواب فرمود: بلی، خداوند به هوا امر میکند که او را فشار دهد و عذاب کند هوا هم او را همانند قبر فشار میدهد.1
هم چنین کسی که در دریا غرق میشود خداوند به دریا امر میکند او را فشار دهد. پس فشار منحصر به قبر نیست. انسان هر کجا باشد فشار اول قبر را خواهد دید.
1- محمدباقر، مجلسی، ج6، ص266
زیادی مسلمون باشیم
خداوند در قرآن سوره مجادله آیه 11 می فرماید:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَ إِذا قیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ ؛
ای اهل ایمان، هر گاه به شما گفتند: در مجالس جای خود را بر یکدیگر فراخ کنید، جای باز کنید تا خدا بر توسعه و منزلت شما بیفزاید و هر گاه گفتند: از جای خود برخیزید حکم خدا را اطاعت کنید که خدا مقام اهل ایمان و دانشمندان را در دو جهان بلند می گرداند و البته خداوند به هر چه کنید آگاه است.
شأن نزول:
سبب نزول این آیه این بود که مردم برا کسب فیض از محضر رسول خدا در منزل و مجلس رسول خدا(ص) ازدحام می کردند، وقتی تازه واردی می رسید همه به سمت پیامبر هجوم آورده و مکانی به شخص تازه وارد نمی دادند. روزی یکی از اهل بدر به نام ثابت بن قیس وارد مجلس شد اما هیچ کس اجازه نشستن به قیس رو نداد و جایی برای نشستن او باز نکردند. پیامبر(ٌص) از این عمل ناراحت شدند و به مردم غیر اهل بدر فرمودند: ای فلانی برخیز! منافقین به مسلمانان گفتند این عمل بر خلاف عدالت بود مردم غیر بدری قبلا اینجا جای گرفته بودند، مگر شما نمی گویید پیامبر با مردم به عدالت رفتار می کند.
این آیه نازل شد فرمود: ای مؤمنین، هر گاه به شما گفتند درمجالس جای خود را بر یکدیگر فراخ کنید و به هم جای دهید، امر خدا را بشنوید تا خدا بر توسعه شما بیفزاید و چنان که گفتند از جای خود برخیزید، نیز حکم خدا را اطاعت کنید؛ زیرا خداوند مقام اهل ایمان و دانشمندان را در دو جهان به درجات بسیاری بر مردم دیگر برتری داده و پروردگار به هر چه به جای آورید آگاه است.
برداشت من، برداشت شما
خیلی وقتا شده مخصوصا تو صفای نماز جمعه یا صفای مسجد، چهار زانو می شینیم ، یه سجاده طویل هم پهن می کنیم و یه بنده خدایی که حالا تو هوای گرم پا شده به عشق نماز جمعه اومده حرم یا هر مکانی که نماز برگزار میشه هر چی التماس می کنه یه جایی هم به من بدین، می گه خدا خیرتون بده ثواب می کنید، امّا اصلا انگار نه انگار. یا یه وقتایی یه پیرزن یا پیر مرد سالخورده وارد می شه خودمون رو زیر چشامون قایم می کنیم که اصلا انگار تو رو ندیدم. یا صندلی های اتوبوس، وارد اتوبوس میشی میبینی جوان نشسته پیر ایستاده. اونوقت ادعا می کنیم پیرو پیامبر هستیم. پیامبر ما هیچ وقت تکیه نمی کرد. اما هر مجلسی که میری از حسینه و مسجد و ... جوونا تکیه کردن سالخورده ها وسط مجلس.
اونوقت ما مسلمونیم؟!
خدا این آیات رو نازل نکرده برا سر تاقچه. نازل کرده تا ما عبرت بگیریم. برا همین می گن وقتی قرآن خوندی با معنی بخون. تدبر کن.
در شأن نزول آیه خوندیم که شخص منافق گفت: اهل غیر بدری قبلا جا گرفته بودند!!!
این جملات برای شما آشنا نیست؟
چند بار در روز اینا رو میشنویم؟
وارد یه مجلس میشی تا میای بشینی می گن: خانم یا آقا! اینجا جای کسی. ما از قبل اینجا جا گرفتیم!
خوندیم که پیامبر اشاره کردند که فلانی بلند شو تا فلانی بشینه.
در هر حال:
قرآن کتاب زندگی ساز
قرآن برا سر تاقچه نازل نشده
قرآن رو با معنی و تدبر بخونیم
به دیگران احترام بزاریم
اگر شخصی رو دیدیم که تو گرمای تابستان دستش به میله ی اتوبوس و داره از گرما از حال میره نگاه نکنیم ببینیم این پیره یا جوون. بلند شیم بگیم بفرمائید شما بنشینید من زیاد نشستم.
اون موقع است که هم خدا راضی میشه و هم فرشته ها می گن خدایا: واقعا این بنده ای که گفتی براش سجده کنیم لیاقت سجده کردن رو داره.
به امید روزی که وقتی امام زمان ظهور کردند با افتخار پرچم مسلمونیمون رو بالا نگه داریم و بگیم آقا جون من بچه مسلمونم. زیادی مسلمون بودم.
یا حق
تشیع علوی و تشیع صفوی
اصطلاحی که دکتر علی شریعتی آن را بکار می برد و تلقی و نگاهی که از تشیع داشت، نگاهی انقلابی، عمل زا، حرکت آفرین و سازشناپذیر با ظلم و قدرتهای طاغوتی و دستگاههای فریبکار بود و به این برداشت «تشیع علوی» نام می نهاد و تشیعی را که صرفا در محدوده محبت و ابراز علاقه و اشک ریختن و عزاداری باشد و با حکام جور بسازد و عافیت طلب و سازشکار و بی مسئولیت باشد «تشیع صفوی» معرفی میکرد. به لحاظ اینکه در دوران صفویه چنین تشیعی رواج یافت. دکتر علی شریعتی تفاوت بین این دو نوع تشیع رو در مباحثی همچون وصایت، امامت، عصمت، ولایت، شفاعت، تقلید، عدل، دعا، انتظار، غیبت، ترسیم و تفکیک کرده و در پایان مباحث جمع بندی زیر را آورده است که نمونههایی از آن را در ذیل مطرح می کنیم:
تشیع علوی تشیع شناخت است و محبت، تشیع صفوی تشیع جهل است و محبت
تشیع علوی تشیع سنت است، تشیع صفوی تشیع اسم،
تشیع علوی تشیع پیروی است، تشیع صفوی تشیع ستایش،
تشیع علوی تشیع اجتهاد است، تشیع صفوی تشیع جمود،
تشیع علوی تشیع مسئولیت است، تشیع صفوی تشیع تعطیل همه مسئولیتها،
تشیع علوی تشیع آزادی است، تشیع صفوی تشیع عبودیت،
تشیع علوی تشیع انقلاب کربلاست، تشیع صفوی تشیع فاجعه کربلا،
تشیع علوی تشیع شهادت است، تشیع صفوی تشیع مرگ،
تشیع علوی تشیع توسل برای تکامل است، تشیع صفوی تشیع توسل برای تقلب،
تشیع علوی تشیع یاری حسین است، تشیع صفوی گریه بر حسین،
تشیع علوی تشیع امامت علوی است، تشیع صفوی تشیع سلطنت صفوی،
تشیع علوی تشیع تقیه مبارز دلیر است، تشیع صفوی تشیع تقیه بیکاره ی ترسو،
خر را رها کن
زاهدی پیرزن آسیابان را گفت: «گندم مرا آرد کن! وگرنه به دعا خواهم که خرت سنگ شود»
زن گفت: «خر را رها کن! اگر راست میگوئی دعا کن تا گندمت آرد شود.»1
کشکول شیخ بهایی، ص553
شیعه واقعی چه کسی است؟
از امام محمد باقر(ع) روایت شده که آن حضرت به جابر جعفی فرمود: ای جابر! آیا همین بس است کسی را که تشیع بر خود میبندد که دعوی محبت ما اهلبیت کند، والله که شیعهی ما نیست، مگر کسی که اطاعت خدا نکند و تقوا و پرهیزکاری داشته باشد. ای جابر، پیشتر، شیعیان را نمیشناختند مگر به تواضع و شکستگی و بسیاریِ ذکر خدا و بسیاری نماز و روزه و تعهّد همسایگان نمودن از فقرا و مساکین و قرض داران و یتیمان و راستی در سخن و تلاوت قرآن و زبان بستن از غیر نیکی مردم و امینان خویشان بودند در جمیع امور.
جابر گفت:یابن رسولآلله! من کسی را در این زمان به این صفات نمیشناسم. حضرت فرمود: ای جابر! به این خیالها از راه مرو، مگر همین بس است آدمی را که گوید من علی(ع) را دوست میدارم و ولایت او را دارم؟ اگر گوید که رسول خدا(ص) را دوست میدارم- و حال آنکه آن حضرت بهتر از امیرالمؤمنین(ع) است- و به اعمال آن حضرت عمل ننماید و پیروی سنّت او نکند، آن محّت هیچ به کار او نمیآید. پس از خدا بترسید و عمل کنید تا ثوابهای الهی را بیابید، به درستی که میان خدا و احدی از خلق خویشی نباشد. و محبوبترین بندگان نزد خدا کسی است که پرهیزگاری از محارم الهی زیادتر کند و عمل به طاعت الهی بیشتر نماید، والله که تقرّب به خدا نمیتوان جست مگر به طاعت او و ما براتی از آتش جهنّم برای شما نداریم و هیچ کس را بر خدا حجّتی نیست، هر که مطیع خداست، ولیّ و دوست ماست و هر که معصیت الهی میکند او دشمن ماست و به ولایت ما نمیتوان رسید، مگر به پرهیزگاری و عمل صالح.(1)
(1)شیخ عباس، قمی، منتهیالآمال، اصفهان، نقش نگین، 1386، ص848